روزگار در چرخش است
روزگار بد یا خوب ، زشت یا زیبا می گذرد . من قبل از اینکه امیرعلی به دنیا بیاد کارمند بودم و هنوز هم هستم. توی دوسال و نیم بعد از تولد امیرعلی هم زمان به اداره محل کارم می رفتم از ظهر تا شب کار می کردم و وقتی برمیگشتم مثل تمام مامان های این سرزمین مشغول کارهای خانه و امیرعلی و خدمات رسانی به شوهر می شدم . بررسی وضعیت پزشکی امیرعلی، تنظیم وقت درمان ، برنامه ریزی برای تربیت و بازی با امیرعلی ، کارهای درمانی در خانه و ظاهرسازی زندگی به شکلی که کسی از این مشکلات خبردار نشه توی تمام این مدت به عهده خودم بوده و هست . همسرم هم در جاهایی از این کارها حضور داشته ولی کار اصلی بعدازخودم برعهده مادرم بود. که همین جا ا...
نویسنده :
یک مادر
16:18